«هاله نور احمدی نژاد» تکذیب شدنی نیست

«هاله نور احمدی نژاد» تکذیب شدنی نیست

قلم - هر چند آقای احمدی نژاد در مقابل چند ده میلیون نفر در تلویزیون بگوید که « من نگفتم هاله ی نور » ، اما فیلم ها و تصاویر و روایت هایی که از آن شده، همگی تصدیق کننده ی آن واقعیت هستند.

به گزارش قلم نیوز، عکس های زیر، مربوط به دیدار آقای احمدی نژاد با آیت الله جوادی آملی در قم در سال 84 است که در آن آقای احمدی نژاد مدعی می شود هاله ی نوری او را در زمان سخنرانی در مقر سازمان ملل فرا گرفته و او خودش آن را احساس کرده بود.

متن گفته های آقای احمدی نژاد به این شرح است:

« خودشون انقدر علیه ما تبلیغ کرده بودن که همه گوش ها و چشم ها به سمت ما بود، که این احمدی نژاد کی هست ... و عجیب بود که تو خیابون راه میرفتیم ...توی هر ساختمون که میرفتیم همه توجه ها به سمت هیات ایرانی بود...اصلا دیگران کانهم وجود نداشتند ... من روز آخری که صحبت می کردم یه نفر از این همین هیات به من گفت...گفت وقتی که شروع کردی بسم الله و الهم گفتی ...من دیدم یه نوری اومد اینجوری تو رو احاطه کرد [احمدی نژاد در هنگان تعریف کردن این قسمت، با دست دایره ای را ترسیم می کند که اشاره اش به همان هاله ی نور ادعایی است] و تو رفتی توی حسی و حصاری ... تا آخر ... خودم هم اینو حس کردم ... احساس کردم که فضا یه دفعه عوض شد اونجا ...و همه ...تمام این بیست و هفت-هشت دقیقه ... تمام این سران ... مژه نمیزدن ... این که میگم مژه نزدن غلو نمی کنم ها ... اغراق نیست ... چون نگاه میکردم ... همینطوری مبهوت بودن ... انگار که یه دستی اینا رو همه رو گرفته بود و نشونده بود ... چشم ها رو باز کرده بود ببینن جمهوری اسلامی و ایران چیست ... »

احمدی نژاد و هاله ی نور

(احمدی نژاد در حال ترسیم تصویری از هاله ی نوری که به دور خود مشاهده کرده بود )

بنابر این گزارش، آیت الله جوادی آملی پس از سخنان احمدی‌نژاد، عمل به وعده را یکی از نشانه‌های مؤمنین دانست و چند روایت در این زمینه ذکر کرد: یکی از معصومین به منزل یکی از صحابه رفت و در خانه متوجه شد که فرزند خردسال وی در حال گریستن است. علت را جویا شد و دریافت که صحابه مورد نظر به فرزند خود به دروغ وعده خرما داده است. حضرت ناراحت شد و فرمود به بچه‌ها نباید وعده دروغ داد.

جوادی آملی در ادامه به ذکر روایت دیگری پرداخت: پیامبر یکی از یاران خود را دید که جلوی چهارپای خود لباسش را بالا زده است. علت را جویا شد. آن صحابه گفت حیوان گرسنه است و برای اینکه راه برود لباس را بالا آورده‌ام که حیوان به امید غذا به حرکت خود ادامه دهد. پیامبر گفت: به حیوان هم وعده دروغ ندهید.